هر بار پیرمردی از شدت فقر، زیر پل عابری از سرما وگرسنگی به خود میپیچید، تیزیِ تیغی بر صورت حبیببنمظاهر مینشیند. هر بارکه دختری، از هراس و هولِ گرگهای خیابان قالبتهی میکند، یکبار ِ خون به دلِ رباب میشود. هر بار که دستِ ناجوانمردی بر صورت کودکی که از گرسنگی سیبی دزدیده است، سیلی میکارد نیزهای به سینهی قاسم فرو میرود. هر بار که خانوادهی بیماری، در پیادهروهای مقابل بیمارستان، در نداری و نومیدی و غریبی، درمانده میشوند، بغضی در گلوی مسلم فرو میشکند. هر بار که پدری که از فرطِ فقر، روی پلهای مینشیند تا امیدکودکان گرسنهاش از خالیِ دستها ماتم نشود، خنجری پهلوی حربنریاحی را پاره میکند. هر بار که مادری در پول کفش کودکش میماند و حسرتخوردنِ جگرگوشهاش میشود کاستنِ جانش، یکبار تیرِ حرمله بر گلویی شش ماهه مینشیند. هربار که برادری دشنهی نامردی را بر پشت برادرش میزند، دستهای یک ماه بریده میشود و بر خاک فرو میافتد.هر بار زنی زیر لگدهای نامردشوهری،کبود میشود و بیپناه میماند، یکبار آتش به خیمهگاه زینب میافتد.
هر بار که مهاجری افغان تحقیر میشود، دختربچهای به شهوتِ مردی فروخته میشود، هربار ظالمی بر ظلمی مداومت میکند، مسند قضاوتی چرب میشود به رشوه و زور و قدرت، هر بار قلبِ یتیمی پر میشود از اندوه، هربار که کارگری زیر سیل دشنامِ کارفرمایِ نوکیسهی خود استخوان خرد میکند، هربار که شانههای فروافتادهای از پلههای داروخانهای پائین میآید، هر بار که صاحبخانهای بساط محقرِ مستاجری درمانده را روانهی خیابان میکند، هربار که دستِ کثیفی بر صورت بچههای کار کشیده میشود، هربار که کودکی سرِ گرسنه بر زمین میگذارد، هر بار که آهِ مظلومی در گلو میماند و میشکند ، حسین، یکبار در خیابانهای تهران شهید میشود؛که سرخی خونش تاریخ را رها نمیکند. کشیده میشود تا روزگاران ما تا بدانیم هنوز سخت بر سرِ پیمانِ سترگِ خویش ایستاده است.
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
از مومنان کسانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.
«یک حاکم است بر همه تاریخ، یک ظالم است که بر تاریخ حکومت میکند، یک جلاد است که شهید میکند و در طول تاریخ، فرزندان بسیاری قربانی این جلاد شدهاند.
حسین (ع) با همه هستیاش آمده است تا در محکمه یِ جنایتِ تاریخ، به سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع میمردند، شهادت بدهد. »
"حسین وارث آدم/ دکتر علی شریعتی"
برگرفته از دوست نوشته های یک دوست: Kaveh Rad
کامنتی زیبا و به جا از یک دوست Mohamad Sameie : مرسى خیلى خوب بود. توى انجیل متى یک داستان هست که حواریون از مسیح مى پرسند کسانى که در جهنم از شدت خشم دندان به دندان مى سایند چه کسانى هستند و مسیح جواب میده اونها من رو نیازمند میبینند و یارى ام نمى کنند. گرسنه میبینند و سیرم نمى کنند. زمین خورده میبینند و دست یارى به من دراز نمى کنند.
حواریون میپرسند مگر ممکنه ما تو رو گرسنه و نیازمند ببینیم و بى تفاوت باشیم. مسیح میگه هر زمان و هر مکان که به یتیم، نیازمند یا گرسنه اى بی تفا وت بودید. و هر کس نیازمندى رو یارى کنه من رو یارى کرده است.