www.iiiWe.com » شرکای کاری

 صفحه شخصی زینب باران   
 
نام و نام خانوادگی: زینب باران
استان: زنجان - شهرستان: زنجان
رشته: کارشناسی عمران
تاریخ عضویت:  1391/04/23
 روزنوشت ها    
 

 شرکای کاری بخش عمومی

7

شرکای کاری

اگر می‌خواهید کارکنانتان ارزشمندترین دارایی‌های شما در ترازنامه‌ی مالی‌تان باشند و با انگیزه ای بالا، بیش‌ترین تلاش خود را به کار بندند، اجازه دهید شرکای کاری تان شوند و خودشان را در اداره‌ی سازمانتان شریک بدانند. فکر می‌کنم همین حالا همه کارکنانی که خواننده این متن هستند حسابی ذوق کرده‌اند و مدیران دست به سینه نشسته و آماده گارد گرفتن هستند. به راستی چرا اینگونه می‌شود که تا شما پشت آن میز نرفته‌اید با تمام وجود به این جمله معتقد هستید، اما پس از رفتن به آن ور میز همه چیزها تغییر می‌کنند؟!
موفق‌ترین مدیران، به کارکنان خود این احساس را القا می‌کنند که شرکای تجاری هم هستند. وقتی افراد احساس کنند مالک و صاحب چیزی هستند، از آن مراقبت و محافظت می‌کنند و از تمام توانشان برای آن چیز مایه می‌گذارند. این موضوع را در بعضی از سازمان‌های موفق ایرانی دیده‌ام، این مدیران تلاش می‌کنند تا همه کارکنان را با هر سمتی «همکار» صدا کنند و واقعا تاثیرگذار است. اما آیا اگر من فردا سر کار بروم و همه کارکنانم را همکار صدا کنم موفق خواهم شد؟
پاسخ منفی است. این را خودتان هم خوب می‌دانید. البته در فعالیت‌های تجاری، این احساس که هر یک از کارکنان یک شریک کاری است، یکی از راهکارهایی است که مدیران می‌توانند از آن در دادن اختیار به کارکنانشان بهره جویند. در زیر ما روش‌های دیگری هم معرفی می‌کنیم تا شما با توجه به وضعیت بنگاه اقتصادی خود از آن‌ها کمک بگیرید.

اندیشه‌های مخاطره آمیز را تشویق کنید
من خودم واقعا به این موضوع اعتقاد دارم. این نکته فراتر از سهیم شدن در سود و اختیارات عادی است. القای این دیدگاه در کارکنان توسط مدیری که اهل ریسک باشد، نیازمند این است که کارمندان نیز همچون صاحبان تجارت فکر کنند، نه زیر دستان. اگر کمی دور و اطرافتان را مرور کنید، می‌بینید معمولا مدیران و کارکنانی موفق‌تر بوده‌اند که تلاش کردند تفکرات مدیران عالی را به خوبی درک کرده و در همان جهت و راستا فکر کنند و به پیش بروند. این افراد اغلب در سازمان‌ها موفق می‌شوند. این موضوع همچنین دربرگیرنده‌ی احساسی از مالکیت مشارکتی و اهمیت دادن به موفقیت تجارت و شادی افراد درگیر در آن است. هنگامی که کارکنان همانند روسا فکر می‌کنند، این انگیزه را می‌یابند که به کارشان افتخار کنند. چرا که با آن‌ها همانند شرکای تجاری رفتار می‌شود، نه زیردستانی استخدامی.

توضیح دهید که چگونه تجارتتان را اداره می‌کنید
به کارکنان خود کمک کنید تا درک بهتری از این داشته باشند که چه اتفاقاتی در چهاردیواری حوزه‌ی مسئولیت شما در حال رخ دادن است. هنگامی که کارمندان از جایگاه خود در سازمان باخبر می‌شوند و اینکه وجود آن‌ها موجب تفاوت‌هایی می‌شود، خواهند توانست کار خود را با هوشمندی بیشتری به انجام برسانند. درباره‌ی تاریخچه سازمانتان به کارمندان آگاهی بدهید و به آن‌ها کمک کنید تا احساس افتخار و هویت بیشتری کنند. از آن‌ها بخواهید گزارش‌های سالانه‌ی سازمان را در صورت وجود مطالعه کنند. ((پیام مدیرعامل)) را در اختیارشان قرار دهید تا اهداف، ماموریت و پیشرفت سازمان برایشان روشن شود. آن‌ها را تشویق کنید تا برای دستیابی به اهداف راهبردی سازمان، به شناسایی راهکارهای مختلف بپردازند. سپس اجازه دهید بر اساس ایده‌های خود عمل کنند. کار سختی نیست، کافی امتحان کنید و خود را همیشه برای راهنمایی و حمایت در دسترس قرار دهید.

به کارکنانتان کمک کنید احساس مالکیت کنند
اگر می‌خواهید کارکنانتان در کاری که می‌کنند، از خود بیشتر مایه بگذارند، به آن‌ها کمک کنید نسبت به کاری که انجام می‌دهند، احساس مالکیت بیشتری کنند. نکته‌ی کلیدی در این است که اگر دوست دارید کارکنانتان آن قدر انگیزه داشته باشند که به بهترین شکل ممکن کارشان را انجام دهند، به آن‌ها اجازه دهید اختیار کارشان را به میزان بیشتری در کف داشته باشند. کمکشان کنید احساس کنند عضوی از یک گروه هستند و مهم تر از همه اینکه خودشان صاحب تجارت‌اند!

در آخر بعضا شاید مشکل اساسی در کشور ما نوع نگاه ما به انجام کارهاست. به یاد داشته باشید:
اگر اهمیتی ندهید که نتیجه به نام چه کسی تمام می‌شود، به دستاوردهای شگفت انگیزی خواهید رسید.

منبع: www.parsmba.com

یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 07:30  
 نظرات    
 
حامد خانجانی 18:38 دوشنبه 13 مرداد 1393
1
 حامد خانجانی
باسلام و احترام
با مجموعه موارد موافقم ولی به نظرم اهمیت دارد که ارزشهای فردی در حرکتهای گروهی دیده شده و مورد قدر دانی قرار گیرد.
نمی توان به حرکتهای گروهی پرداخت بدون در نظر گرفتن فردیت ها. از آنجا که مجموعه تلاشهای فردیست که گروه را به پیش می راند و تلاشهای هیچ دو فردی برابر نیست، نمی توان ارزش برابر به همه افراد گروه داد. در این صورت افراد پر توان پس از مدتی، تلاشهای خود را در حد میانگین گروه پائین می آورند.
مهم این است که کلیه افراد گروه به این نتیجه برسند که تلاش در گروه، نتیجه بیشتر و بهتری نصیب فرد، فرد اعضا می کند نسبت به زمانی که هر یک منفردا کار می کنند.
زینب باران 23:17 دوشنبه 13 مرداد 1393
0
 زینب باران
با سلام و سپاس از توجه ارزشمند جنابعالی و تمامی دوستان ارجمندم.
با دیدگاه جنابعالی موافقم؛ و بنظر بنده متن حاضر نیز این ایده را تبعیت می نماید. اگر ساختار مدیریتی با اهداف عالی سازمانی تطابق یابند، افراد همسو و هم هدف در ساختار در جهت رشد و تعالی، افکاری یک سویه اما متقابل را حمایت و هدایت می نمایند.
پیروز باشید.
بدرود

علیرضا حاج محمدی 11:36 سه شنبه 28 مرداد 1393
1
 علیرضا حاج محمدی
خوب بود تشکر